آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا
زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه
تنها زد و رفت

این روزها هوای دلم سخت بارانیست
باران دلم عجیب سرد و طوفانیست
گریه هایم بی صدا
بغض هایم پر صدا
لب هایم پر از سکوت
چشمانم لبریز ...